امیرمهدیامیرمهدی، تا این لحظه: 12 سال و 7 ماه و 25 روز سن داره

امیرمهدی کوچولو

خداجونم دوستت دارم😍

زیارت امام رضا(ع)

سلام دوستان عزیزم چند روزی است که بهتون سر نزدم و دلم واستون تنگ شده آخه من به مسافرت رفته بودم به پابوس آقامون امام رضا(ع). جای همگی تون خالی خیلی خوش گذشت این اولین سفر من به مشهد مقدس بود امیدوارم که آقا منو به غلامی قبول کنه و هر سال دعوتم کنه.    این روزها مشهد خیلی شلوغ بود خانواده ام به زحمت تونستن بلیط قطار تهیه کنن  اونهم به خاطر من چون می گفتن مسافرت با بچه کوچک با ماشین دشوار است با هواپیما هم برای 5 نفر مقرون به صرفه نیست پس بهتر است با قطار مسافرت کنیم.    من داخل کوپه را دوست نداشتم و دلم می خواست همش توی سالن قدم بزنم اما چون قطار در حال حرکت بود مرتب زمین می خوردم.   ...
15 شهريور 1391

کفش های من

من امروز خیلی خوشحالم چون خدای مهربون دوتا پای سالم بهم داده تا بتونم باهاشون هرجا که بخوام برم  اون هم با کفشهای قشنگم که امروز برای اولین بار کلی باهاشون راه رفتم. با این کفشها:     حتی امروز اجازه داشتم با کفش وارد اتاق داداشم شوم.     اینقدر ذوق زده شده بودم که گوشی رو برداشتم تا به دوستام بگم که من با کفش راه می رم.       خلاصه آخر شب شد و میخواستیم بخوابیم که مامانم کفشهامو درآورد اما من بازهم  اصرار داشتم اونارو بپوشم.       ...
3 شهريور 1391

تنبیه من

آخه مامان اونقدرها هم که فکر می کنین من اذیت نمی کنم که منو داخل سبد گذاشتین من فقط چند تایی ظرف شکستم و کمی از خاک های گلدون ها را ریختم و کمی هم مزه شونو دیدم.  آهان یادم اومد فقط دوتا کاغذ هم پاره کردم و از عصبانی شدن شما فهمیدم که باید خیلی مهم باشند.           خواهش می کنم منو آزاد کنید قول میدم دیگه اذیت نکنم.     آخ جون آزاد شدم ممنون مامان جون. حالا برم کمی توی باغچه خاک بازی کنم.   ...
3 شهريور 1391

خرید

سلام دوستان من امروز به همراه بابا و مامانم به نمایشگاه رفتم که برای خودم خرید کنم اما چیزی پسندم نشد و فقط این اسباب بازی گران قیمت را خریدم تا کمی فروشنده ها را هم خوشحال کرده باشم.         بیرون از نمایشگاه نشستم تا هم کمی استراحت کنم و هم خوب فکر کنم که جنس قلابی بهم قالب نکرده باشند.     ...
31 مرداد 1391
1